فقط همین جا

منم و وبلاگمو تنهاییام...اینجا

فقط همین جا

منم و وبلاگمو تنهاییام...اینجا

قلمبه های دلم

من امروز تجربه کردم وفهمیدم چقدر بد و دردناکه که کسایی که در عرض سال هیچ تماسی باهام نداشتن و ناراحتیم ناراحتشون نمیکرد حالا درست بعد از اعلام نتایج کنکورم به من زنگ میزنن ومن شماره ی ناشناس روی گوشیمو بر خلاف همیشه جواب میدم وجالب تر اینکه بعد از یه احوال پرسیه ساده اصرار میکنه که رتبمو بگم!!! اونم چه اصراری.من جای اون داشتم خجالت میکشیدم!

از پرروییه طرف شاخ دراورده بودم....منم با اینکه همیشه راحت نمرمو میگفتم ایندفعه ناخوداگاه در برابر اصرارای اون کوتاه نیومدم!!! اگه گوشیم خاموش نشده بود نمیدونم عاقبت این مکالمه ی مسخره چی میشد... 

 

از رفتار خودم ناراحتم...  

 

از طرف دیگه حالم از هرچی کنکور و سنجش و تسته بهم میخوره!!!!واقعا بی عدالتیه!(به خودم:اخه چی تو این مملکت...؟؟؟؟؟؟؟؟) 

دبیرستان چی به ما یاد دادنو تو کنکور ازمون چی میخوان..؟؟قبول دارم ۱۰۰۰نفر رتبه ی عالی رو اوردن ولی استعداد ادما که یکی نیست...اگه رتبه ۱۰۰ هم اورده بودم بازم میگفتم کنکور بی عدالتیه مخصوصا توی این وطن ویران !!!! 

 

سی دی رو عوض میکنم و اعتراف میکنم که واقعا به این جای سکرت خودم عادت کردم و هر لحظه دلتنگشم ومیخوام بیام ...راستش احساس میکنم ادم واسه خودش رازایی داشته باشه خیلی حال میده ومنم به هیچکی نگفتم که اینجارو هم دارم!نه این که مشکلی داشته باشه نه! اتفاقا مامی وپاپیه گرامی اگه بفهمن که دخترشون یه وبلاگ درست کرده خیلیی خیلیی خوشحال خواهند شد وفکر میکنن که دختر یکی یه دونشون چقدر وارده وانگار که اپو لو هوا کردم! اخه میدونین مادرز وفادرز من با این که چند سالی میشه که از دنیای نت استفاده میکنن ولی همچنان اون رو غولی میدونن وانگار که چه دنیای پیچیده ای میشناسن!(زمون بچگی اونا موبایل هم شاید نبوده..؟!)وخلاصه که ...یادم رفت چی میخواستم بگم..اهان حالا فکر نکنین پیرنا... !!

 

میدونین الان چقدر قلمبه ی دلم خوابیده..؟؟؟؟؟ 

 

دوستون دارم ..مخصوصا که قلمبه هامو گوش میدین احساس ارامش میکنم.... 

 

بهارجونم کامنت تو باعث شد هرچی تو دلمه بیرون بریزم...!البته همش نبودا...یه ذرش بود

نظرات 4 + ارسال نظر
بهار یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:26 ب.ظ http://istgaheakhar.blogsky.com

وای که من عاشق این قلمبه های دل کوچیکتم ساینا جونم

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

ساینا جونم من وقتی دلم میگیره..میزنم بیرون و صدای ضبط ماشینو بلند میکنم.....تا میتونم گاز میدم...میرم به جای همیشگی ام ( یه جای خلوت و با صفاست) اونجا یه وقتایی مثل دیوونه ها داد میزنم...گریه میکنم...اخ الان هم دلم هوای اونجا رو کرد

بهار جونم باور میکنی اگه بگم امروز شخصیت واقعییه خیلی ها رو با تلفن های مسخرشون شناختم!!
وای خیلی ازشون ناراحتم!

وای که نمیدونیی منم چقدر اون جای با صفا رو میخوام!!!!!



یه بوس گنده واست فرستادم بدو بگیرش

فریاد یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://faryad80.blogsky.com/

ساینا جان منم بودم همین کا را میکردم .
ببخشید از بس مردم فضول تشریف دارن ومیخوان تو زندگی همدیگه سرک بکشن ویک چیزی برای حرف زدن وغیبت پیدا کنند

اولین بار هست که دارم اون روی سکه رو میبینم!

واقعا دردناکه!

فریاد . یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ

هر وقت دلت قلمبه شد بیا اینجا خالیش کن ما گوش میدیم .

منم که از خدا خواسته!!!!!!!

زمستون و بهار(بهار هستم) یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ http://zemestoonObahar.mihanblog.com

سلام گلم
خوبی؟
خوشم میاد راحت حرفتو میزنی
واقعیتش برای منم این اتفاق افتاد آخه وقتی رتبه ی من تاثیری روی اون آدم نداره چرا فوضولی میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟من به هیچ کس جواب ندادم نه مسیج نه زنگ
از هیچ کس هم رتبه شو نپرسیدم مگه فوضولم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط از 2نفر که دوستای صمیمیم هستن و منم رتبه ام رو بهشون میگم
با اینکه با بقیه هم صمیمیم ولی بازم نمیپرسم
ایشاا...که رشته ی دلخواهت قبول میشی
ما لینکت کردیم
دوس داشتی مارو لینک کن
بازم به ما سر بزن
شاد باشی و موفق

سلام عزیزم خوشحالم که درکم میکنی

و مرسی که لینکم کردین...

حتما ؛الان الان لینکیدمتون!

شما هم همینطور!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد