-
قلمبه
جمعه 21 مردادماه سال 1390 00:34
امروز بالاخره دفترچه گرفتم...ولی اصلا حوصله نداشتم توشو نگاه کنم.....حالا میفهمم که انتخاب رشته ی ازاد خیلی راحت تره!!! از عاقبتم میترسم!!!کاش زودتر مهر بیاد...کاش زودتر تکلیفا روشن شه!کاش روزی بیاد که دیگه فکرم مشغوله کنکور و درس و نگرانی هاش نباشه..... (درمانده میباشم) میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ راستی قالبم خوبه؟؟؟ اخه یا قالبا...
-
حاضر!!!
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 23:52
سلام سلام !!!!!!!! بلاخره برگشتم...دلم واسه ی همتون یه ریزه شده بود!دیگه امروز واقعا خسته شدم... ولی خدایی خیلییی زیاد بهم خوش گذشت!اول اینکه از 2شنبه که رفتیم تا امروز پیوسته بارون میومدوبعدم جاهایی که رفتیم مثل همیشه تکراری نبودو خیلییی باصفا بودن...بهتون میگم اگه تا حالا ماسوله نرفتین حتما برین(این یه دستوره ها!...
-
گفتمان
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 01:26
دوستای گلم باید بگم که با این شرایط فردا داریم میریم شمال!!!! الان ساعت 1 بامداد میباشد ومن باید طبق دستور همیشگی 7صبح پاشم !!!(کی حالا پا میشه؟؟؟ ) وای اگه بدونین چقدر دلم دریا میخواد...اونم دریای بندر ولی خوب به همین شمال قناعت میکنیییم یادمه بچه که بودم هیچ احساس خاصی به دریا نداشتم ومیدیدم همه میگن وای...
-
از یه وبلاگ دیگه...
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 00:17
گر راست سخن گویی ودر بند بمانی به زانکه دروغت دهد از بند رهایی... اینو تو یه وبلاگی دیدمو خوشم اومد...
-
قلمبه های دلم
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 00:11
من امروز تجربه کردم وفهمیدم چقدر بد و دردناکه که کسایی که در عرض سال هیچ تماسی باهام نداشتن و ناراحتیم ناراحتشون نمیکرد حالا درست بعد از اعلام نتایج کنکورم به من زنگ میزنن ومن شماره ی ناشناس روی گوشیمو بر خلاف همیشه جواب میدم وجالب تر اینکه بعد از یه احوال پرسیه ساده اصرار میکنه که رتبمو بگم!!! اونم چه اصراری.من جای...
-
قلمبه های دلم
شنبه 15 مردادماه سال 1390 00:31
کارناممو دیدم همونی رو که انتظار داشتم بود... بیخیال .واسم مهم نیست... دلم گرفته!!!کی درکم میکنه؟؟!! خدا؟؟؟؟ یعنی فقط خدا؟؟؟ولی خداجون تو جای خودت رو داری ادم هم جای خودش رو!!واقعا می خوام کسی درکم کنه؟؟ نمیدونم اصلا چی میخوام!!! وای گیجم!!!!!!!!!!!!!!حالم بد نیست.... ولی درونم شلوغ پلوغه!!!ذهنم مشغوله وداره مدام سرچ...
-
یه جمله
شنبه 15 مردادماه سال 1390 00:18
.... سرمایه ی هرکس به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد!!
-
قلمبه ی همین الان دلم
جمعه 14 مردادماه سال 1390 12:08
از دختر بودن خودم متنفرم!!!تو این مملکت بهترین موقعیتم داشته باشی اخرش چون زنی باید خیلی چیزا رو تحمل کنیی!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1390 11:47
ووووووی!!! شمارش معکوسم شروع شده! دارم میرم اماده شم برم کلاس...بعداز ظهرم مهمونامون میان!!(اونم چه وقتی )
-
اگر بخواهی
جمعه 14 مردادماه سال 1390 11:41
اگر بدانی کیستی چه می خواهی چرا می خواهی و اگر ایمان بیاوری به خویشتن پس می توانی که زندگی را از ان خویشتن کنی تنها اگر بخواهی ...!
-
بردن
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 15:40
نبردهای زندگی همیشه به نفع قوی ترها پایان نمی پذیرد! دیر یا زود برد با ان کسی است که بردن را باور دارد...! بردن را باور داشته باشیم...
-
روزه داران
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 15:15
هه هه هه...! چه اوضاعی شده .دیگه وبلاگا هم روزه گرفتن!
-
استرس اینه!!
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 00:15
از حرفای دیروزم پشیمون شدم...مثل اینکه احساس خاص سراغم اومد !!! داغونم.اعصابم خورده!حوصله ی حرف زدنم ندارم! نمی دونم چرا مامان وبابام میبینن اینجورییم بیشتر گیر میدن!! حالا اگه خودشون بیخودی بد اخلاق بشن من هیچی نباید بگم....وای چیکار کنم اخه!!؟؟ از همه چی بدم میاد!خیلییی می ترسم! مشکلم اینه این جور وقتا دردمو به کسی...
-
یه سوال
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 16:16
جایی هست که قالبای بلاگ اسکای رو داشته باشه؟؟؟از این قالبایی که هست خوشم نمیاد...این یکی رو بیشتر دوست داشتم چون قهوه ای بود... (البته رایگان باشه )
-
گفتمان...
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 16:03
دیشب خبردار شدم نتایج کنکورو جمعه یا شنبه اعلام می کنن!! اصلا حس خاصی ندارم!!نمی دونم چه حسی باید داشته باشم...دیگه واسم مهم نیست.فقط می ترسم.. اونم واسه اینکه نمی دونم باید چجوری برخورد کنم با این قضیه... الانم دوستم خبر داد که نفرای اول و دوم رو تو اخبار اعلام کردن(خودمونیما ولی تک رقمی بشی خیلی بیکلاسه ها ) بیخیال...
-
یادم رفت....
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 15:04
ببخشید یادم رفت بگم خوانندش کیه!! از بس حواس پرتم من...و البته بی دقت(اینو بابام میگه!! ) برای کسایی که نفهمیدن خوانندش کیه: اره ...یه ذره دیگه فکر کن!!!..... ای بابا انریکه است دیگه(چی نوشتم!! )... !!!! Enriqe Eglesias میدونین این اهنگو اولین بار چندین سال پیش (فک کنم راهنمایی بودم ) که تو این باغا نبودمو در حال...
-
عاشق این اهنگم!
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 14:20
Would you dance if I asked you to dance Would you run and never look back Would you cry if you saw me crying Would you save my soul tonight Would you tremble if I touched your lips Would you laugh oh please tell me these Now would you die for the one you love Hold me in your arms tonight (Chorus) I can be you hero...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 22:07
۵شنبه وجمعه مهمون داشتیم... مهمونایی که خیلی دوسشون دارم.واسه همین سرم حسابی گرم بودو یه لحظه هم یاد تنهاییم نیفتادم.وقتی دورو برم خلوت میشه تازه میفهمم تنهاییمو دوستتر دارم.چون اون هیچوقت بی وفا نیست و تنهام نمی ذاره.همون ادمایی که دوسشون دارم نمی تونن جای تنهایی رو واسم پر کنم ؛چون می دونم که اونا هم مثل ادمای...
-
چه کسی انجاست؟
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 21:47
مجنونی در خانه ی معشوق را کوفت.معشوق پرسید: کیست؟وپاسخ شنید: من. پس گفت: اما تو ومن در یک خانه نمی گنجیم. مرد به بیابان زد و سالها به ریاضت و تفکر سپری کرد.پس بازگشت و باز بر در کوبید .معشوق پرسید: کیست؟ پاسخ شنید: خود تو! پس معشوق در بر او گشود!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 14:30
درویشی را دیدم شتابان میدوید گفتم درویش کجا با این عجله گفت میروم مجلس عزا گفتم چه کسی مرده ؟ گفت مهر و وفا!!
-
اینم از امروز من
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 15:58
سلام؛ امروز رو مودم...از صبح داشتم سریالارو پشت سر هم میدیدم.کاش این ماریچی تموم می شد ؛دیگه داره حرصمو در میاره. عین برنامه کودک میمونه؛ولی خوب مثل اینکه تکلیف الهی باشه هر روز صبح میبینمش...راستی دیشب رفتم یه گیتار خوشکل خریدم.اینقدر دوسش دارم که نمیدونین اخر این هفته هم کلاسم شروع میشه.این یکی از برنامه هام بود که...
-
چرا باید اینجوری باشه؟؟
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 17:22
از قبل از کنکور انتظار این روزا رو می کشیدم! ولی حالا میفهمم که نباید اینقدر بال بال می زدم. اخه این یه هفته ی بعد کنکوربه اندازه ی یه عمر گذشت!تازه هر چند شبم خواب میدیدم منتظر کنکور ازادمو همه درسا یادم رفته. اخه(چقدر گفتم اخه!!) بعد از اینکه سراسریمو دادم همه امیدم به ازاد بود(زهی خیال باطل)هنوزم وقتی صحبت از نتیجه...