فقط همین جا

منم و وبلاگمو تنهاییام...اینجا

فقط همین جا

منم و وبلاگمو تنهاییام...اینجا

کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود ، روی ساحل نوشت :

" دریا دزد است "

مردی که از دریا ماهی گرفته بود ، روی ساحل نوشت :

"دریا سخاوتمندترین سفره ی هستی است "

موج دریا آمد و جملات را با خود محو کرد و این پیام را به جا گذاشت :

" برداشت دیگران در مورد خود را در وسعت خویش حل کنیم "

اینم از UP من !!!!فعلا از خودم خبری نیست!!!!


انگاری زبون دلمو گربه خرده!دلم لال شده! نطقش کور شده ...چه جورم!


بعضیا باعث میشن یه نفر ساکت شه ولی ایندفعه من خودم میخوام!....

به کسی اعتماد کن
که بتواند سه چیز تو را تشخیص دهد
اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق نهان در عصبانیتت را
و معنای حقیقی سکوتت را !!!

انسان ها دو دسته اند:

آن هایی که بیدارند در تاریکی
و آن هایی که خوابند در روشنایی...

سقراط:

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است. علت ناراحتی‌اش را پرسید. پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.جواب نداد و با بی‌اعتنایی و خود خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفتخوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می‌دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می‌پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

 

 

مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی‌شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی‌شود. سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می‌یافتی و چه می‌کردی؟

 

 

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می‌کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می‌کردی که او را بیمار می‌دانستی؟

 

 

آیا انسان تنها جسمش بیمار می‌شود؟

 

 

و آیا کسی که رفتارش نادرست است روانش بیمار نیست؟

 

 

اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی‌شود؟

 

 

بیماری فکری و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می‌کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند

.

 

 

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هروقت کسی یدی می‌کند در آن لحظه بیماراست